Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-05-05@06:07:14 GMT

این سرزمین عجایب کجاست؟

تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۲۲۲۴۵۲

این سرزمین عجایب کجاست؟

فرهنگ > ادبیات - روبرت صافاریان:
رمانی ۱۶۰ صفحه‌ای که یک پاراگراف بیشتر نیست؛ یک پاراگراف ۱۶۰ صفحه‌ای.

«سرزمین عجایب» آخرین رمان جعفر مدرس صادقی را می‌گویم که به تازگی منتشر شده است. اینگونه که نوشته شده‌ و نه‌تنها پاراگراف نداشتنش که کل زبانی که در طول رمان به‌کار رفته، نوعی احساس حرف زدن بی‌وقفه را به خواننده القا می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

رمانی است که خیلی تند نوشته شده (دست‌کم نسخه اولیه‌اش) و خیلی تند خوانده می‌شود. اگر داستان زندگی نوشین و خانواده‌اش و علی و جیم و دیگران بگیردتان، ظرف پنج، شش ساعت آن را تمام می‌کنید. یکی از موضوعات رمان، همین امر نوشتن و خواندن و مسائل مرتبط با آن است، مثل زندگی کسانی که کارشان نوشتن است. راوی هم نویسنده‌ است‌ اما حالا از نوشتن بدش می‌آید، هر چند خودش یک رمان نوشته به زبان انگلیسی (آخر او 14 سال در کانادا زندگی می‌کرده و انگلیسی‌اش خوب است.)

دلیل علاقه راوی به پدرش این است که با وجود حشرونشر با اهل ادب خودش چیزی نمی‌نوشت. می‌گوید: «همیشه فکر می‌کردم بابام یکی از آخرین نفرات نسلی بود که فقط کتاب می‌خواند. نمی‌نوشت. نه قصه می‌نوشت، نه قصیده. یک عالمه کتاب داشت. از خواب بعدازظهر که پا می‌شد، می‌رفت توی کتابخانه‌اش که پشت ساختمان بود لم می‌داد توی صندلی راحتی چوبی دسته‌داری که وسط اتاق بود و ساعت‌ها کتاب می‌خواند.»

جای دیگری انگیزه نوشتن را در گمنامی نمردن می‌داند. درباره‌ دوست مشترکی به نام همایون به دوست نویسنده‌اش علی می‌گوید: «همایون آخه کسی نبود که خبر مردنش منتشر بشه. یه سناریوی داغون نوشته بود که نه فیلمش ساخته شد نه متنش چاپ شد حتی. تو حالا اگه بمیری، همه می‌فهمند. چون که هم رمان چاپ شده داری و هم سناریو نوشتی که فیلم شده. هم رمان‌نویسا میان توی مجلس ختم تو و هم کارگردانا و هنرپیشه‌ها. برای همایون حیوونکی حتی مجلس ختم هم کسی نگرفت.»

سرزمین عجایب قسمت سوم یک سه‌گانه یا تریلوژی است. دو رمان قبلی، توپ شبانه (۱۳۸۸) و کافه‌ای کنار آب (۱۳۹۴) زندگی راوی اول شخص داستان یعنی نوشین را در شهر ساحلی کوچکی در کانادا دنبال می‌کنند. بعضی از شخصیت‌های داستان مانند جیم یا کسانی که در داستان درباره‌شان صحبت می‌شود مانند همایون، در آن داستان‌ها هم هستند. اما این قسمت سوم طوری نوشته شده که بدون خواندن آن داستان‌ها هم قابل خواندن است. رمان در اصل درباره مهاجرت یا شاید درست‌تر باشد بگوییم درباره مهاجرهاست، آن هم مهاجرهای روشنفکر و اهل فرهنگ و هنر. به همین سبب شاید بتوان گفت درباره محافل ادبی و هنری است و نویسنده با نگاه تیزبینی از دید قهرمانش ویژگی‌های این قشر را به تصویر کشیده است.

البته درونمایه‌های کتاب به مهاجرت و نویسندگی و تصویر محافل روشنفکری ختم نمی‌شود. سرزمین عجایب داستان خانه‌ها هم هست. بدون اینکه توصیف‌های دور و دراز به سبک رمان‌های قرن نوزدهمی در کار باشد، خواننده تصویر روشنی از خانه‌ها پیدا می‌کند. خانه‌ها در این رمان شخصیت دارند و در داستان نقش بازی می‌کنند. چه خانه‌ مجردی علی که مهمانی‌های عصرهای جمعه‌اش در آن برگزار می‌شود و تغییراتی که آمدن یک زن (نوشین) به این خانه در آن به‌وجود می‌آورد و آن ماجرای گرفتن شلنگ آب روی سینک و پریدن فیوز و در تاریکی فرو رفتن خانه به‌مدت سه‌ شبانه‌روز و... و چه خانه آریا، با حداقل اثاث؛ یعنی تنها دو صندلی در آشپزخانه، چمدان‌های آماده سفر و مهم‌تر از همه سگ ترسناکی که راوی از ترسش جرات بیرون رفتن از خانه را ندارد و ناهار و شامی که مرتب از طبقه بالا برای‌شان می‌آورند و سرانجام چهار آپارتمان خانواده راوی و موقعیت جغرافیایی‌شان و اینکه مادر راوی یکی از آپارتمان‌هایی را که مال اوست اجاره داده و به این خاطر ناچار است با مادرش و دخترش در یک آپارتمان زندگی کند و کف زمین یا روی کاناپه بخوابد و روزها ساعت‌ها در خیابان‌ها پیاده‌روی کند برای اینکه در خانه با مادرش تنها نماند.

حیف است اشاره‌ای نکنم به توانایی جعفر مدرس صادقی در فرو رفتن در جلد راوی که زنی است و از زبان او قصه را گفتن و با نگاهی زنانه‌ به رویدادها نگریستن؛ و باز نمی‌شود اشاره نکرد به طنز پنهان در این زبان و نگاهی که در سراسر قصه جاری است. سرانجام می‌رسیم به‌عنوان کتاب؛‌ «سرزمین عجایب». راستی منظور از سرزمین عجایب کجاست؟... اما گمانم دیگر کافی‌ست. باید کتاب را بخرید و بخوانید.

در همین زمینه: کتاب «دانشگاه، ارتباطات و توسعه ملی در ایران» منتشر شد | معرفی کتاب به قلم حسین پاینده غرب تشنه ادبیات ما و اندیشه نهفته در پس آن است رونمایی از یک پادشاهی در معرض خطر معرفی کتاب | آبراه جنوب به شمال ایران کتاب‌سازی؛ ازبین برنده اعتماد عمومی

منبع: همشهری آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۲۲۲۴۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتشار کتابی از عدنان غُریفی در اولین سالگرد درگذشتش

در نخستین سالگرد درگذشت عدنان غُریفی، ترجمه‌ او از رمان «وقتی درخت‌ها آواز می‌خوانند» نوشته استراتیس هاویاراس منتشر شد.

 اعظم کیان‌افراز،  مدیر انتشارات افراز،  ناشر اختصاصی آثار عدنان غُریفی، به ایسنا گفت: در ادامه انتشار کتاب‌های این نویسنده، شاعر و مترجم، رمان «وقتی درخت‌ها آواز می‌خوانند» را با ترجمه او روانه بازار نشر می‌کنیم.


او سپس درباره این کتاب توضیح داد: این رمان یکی از رمان‌های مهم ادبیات انگلیسی زبان است که نویسنده‌اش یونانی است و تاکنون هیچ اثری از این نویسنده به فارسی ترجمه نشده است. «استراتیس هاویاراس» تنها دو رمان نوشته است. «رمان درخت‌ها آواز می‌خوانند» در فهرستِ نامزدهای نهایی جایزه‌ی ملی کتاب ALA قرار داشته و مورد تحسین منتقدانِ ادبی و مطبوعات آمریکا نیز قرار گرفته و به چند زبان ترجمه شده است.


کیان‌افراز درباره‌ اهمیتِ این رمان افزود: روزنامه‌ی «گاردین» رمانِ «وقتی درخت‌ها آواز می‌خوانند» را به‌عنوانِ یکی از ۱۰ رمانِ مهمِ سیاسیِ قرنِ بیستم انتخاب کرد و انتشارات افراز، این افتخار را دارد برای نخستین بار این نویسنده را در کشور معرفی می‌کند.


به گفته این ناشر، عدنان غُریفی که خود از نویسندگان مدرنیست جنوب و از آغازگران این جنبش در دهه‌ چهل و پنجاه بوده است، تاکنون چندین اثرِ داستانی مهم را نوشته است که می‌توان به مجموعه داستان «شنل‌پوش درم»، «مادرِ نخل»، «مرغِ عشق»، «چهار آپارتمان در تهرانپارس» و رمان «سکه‌ها» اشاره کرد.

همچنین چندین مجموعه شعر از او چاپ و منتشر شده است، ازجمله «این‌سوی عطر قبیله»، «نخل مشتعل»، «به موشک بستن فرشتگان» و...

غُریفی که توأمان در کنار شعر و داستان‌نویسی، مترجم برجسته‌ای بوده است، آثارِ متعددی از نویسندگان برجسته‌ای چون بوهمیل هرابال، جی. دی. سالینجر، غَسان کَنَفانی، ایتالو کالوینو و... ترجمه کرده است. او که از نخستین مترجمان ادبیات داستانی عرب به‌شمار می‌رود، در زمینه‌ نقد ادبی و گویندگی رادیو نیز فعالیت چمشگیری داشته است.


عدنان غُریفی اردیبهشت سال ۱۴۰۲ به‌علت بیماری در سن ۷۹ سالگی و در کشور هلند درگذشت.


 انتهای پیام 

دیگر خبرها

  • به نشر با ۷۸۲ عنوان در نمایشگاه کتاب حاضر می‌شود
  • طنین معنویت سرزمین وحی در ورزشگاه ۱۲ هزار نفری آزادی تهران+ گزارش عکس
  • انتشار کتابی از عدنان غُریفی در اولین سالگرد درگذشتش
  • ۲۰ فیلم ترسناک که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند
  • زیارت خانه خدا پس از ۹ سال وقفه
  • برگزاری کارگاه آموزشی داستان نویسی برای کودکان در رشت
  • عرضه «پرونده مختارنامه» در نمایشگاه کتاب تهران
  • افشاگری کیهان از مخالفت دولت با لایحه حجاب | گیر داستان کجاست؟
  • بدرود آقای پل استر
  • داستانک‌هایی برای فلسفه‌ورزی کودکانه