سینما، فرصتی برای حضور ایران در سرزمین عجایب
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۱۲۳۹۵
ایران اکونومیست - به گزارش ایران اکونومیست؛ در عصر جاری هم جادوی هند هنوز بر روی هنرمندان ایران از موسیقدان گرفته تا نقاش و سینماگر همچنان کارگر است.
سینماگران ایران در سالهای اخیر علاقه فزاینده ای به تولید محصولات مشترک با صنعت قدرتمند سینما در هند و حضور در جشنواره های متعدد شبه قاره از خود نشان می دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هنرمندان سینمای ایران ، قبلا نیز بخت خود را در سرزمین 'تحمل تنوع' آزموده اند اما این بار نوبت کارگردان نامدار کشورمان مجیدی مجیدی است که با تولید محصولی مشترک به نام 'آنسوی ابرها' به فکر تسخیر گیشه و شاید قلب مخاطبان در هند افتاده است.
مجیدی اخیرا در مراسم تبلیغ 'آنسوی ابرها' در شهر مومبای گفت: به دلیل نزدیکی فرهنگی دو کشور، هند بهترین گزینه برای ساخت فیلم در خارج از ایران است.
وی گفت: ساخت فیلم در خارج از کشور برای یک کارگردان مشکل است اما ارتباطات فرهنگی این مشکل را رفع می کند.
مجیدی افزود: ما منطقه ای در ایران داریم که نام آن بلوچستان است. لباس ها و زبان این منطقه بسیار به هند نزدیک است. من در سال 1992 اولین فیلم خود به نام بدوک را در این منطقه کارگردانی کردم.
وی در ادامه تصریح کرد: تمام این عوامل من را به این نتیجه رساند که اگر قرار باشد فیلمی را در خارج ایران کارگردانی کنم ، هند بهترین گزینه برای این کار خواهد بود.
مجیدی همچنین در مصاحبه با تارنمای خبری 'دی ان آی ایندیا' تصریح کرد که سالها برای ساخت فیلم در هند برنامه ریزی کرده است.
مجیدی گفت: من به محیط، فرهنگ و فضای هند علاقه مند شدم. هند و ایران از نظر فرهنگی، نزدیک هستند. ایران مانند هند یک کشور علاقه مند به سینما است. من در مومبای زمان زیادی را برای درک عمیق از فضای هنری این شهر سپری کردم و آنچه که آموختم، الهام بخش من در ساخت فیلم در هند بود. یکی از شرکت های اینجا چند سال است که از من درخواست ساخت فیلم در هند را کرده بود.
وی افزود: در طول سفر های خود به هند من ایده ای را پروراندم و آن را به متن تبدیل کردم. من تحقیقات خود را در شهر مومبای انجام دادم و در این شهر داستان خود را پیاده کردم. پس از آن مهمترین چالش من یعنی ساخت فیلم به زبان هندی و نه انگلیسی بود. با توجه به شخصیت ها و جنبه های فرهنگی، این فیلم باید به زبان محلی بود. شما باید بتوانید احساسات را به مخاطب منتقل کنید.
مجیدی تصریح کرد: اعتقاد دارم احساسات اولین چیزی است که مخاطبان را لمس می کند. این مهمترین کاری است که شما باید در یک فیلم انجام دهید، مخاطبان را با خود همراه سازید. دغدغه ام آن بود که زبان فیلم باید هندی باشد، زیرا این زبانی است که نزدیک به این فرهنگ است. به همین دلیل من عوامل خود را از هند انتخاب کردم نه از ایران. معتقد بودم آنها می توانند جنبه های فرهنگی و احساسی را بر روی صفحه نمایش ترجمه کنند. این یک چالش بزرگ بود، فیلم باید در محیط واقعی، مکان واقعی و نه در داخل استودیو ساخته می شد. خوشبختانه ما توانستیم بر این چالش غلبه کنیم. چالش دیگر یافتن بازیگران مناسب بود، با این تیم می توانستم بازیگران مناسب را برای شخصیت ها انتخاب کنم. من معتقدم قسمت بزرگی از بازیگری این است که شما بازیگران خوب و مناسب را انتخاب کنید.
وی تصریح کرد: بنابراین، پس از تحقیق گسترده و انتخاب بازیگران صحیح، ما فیلم را با 'ایشان' شروع کردیم. در مورد شخصیت های دیگر، مانند کودکان نیز انتخاب و تحقیقات انجام شد. من یکی از کودکان خردسال که در این فیلم ایفای نقش کرده است را در حالی که در خیابان ها راه می رفت پیدا کردم. او یک دختر بچه معمولی است. حتی پسربچه دیگر که در صحنه های زندان حضور دارد ، او نیز یک بازیگر بسیار عالی است. وی سن بسیار کمی دارد و آموزش بازیگری به او کار بسیار سختی بود.
مجیدی در خصوص مقایسه ای که بین فیلم 'آنسوی ابرها' و 'میلیونر زاغه نشین' گفت: فیلم میلیونر زاغه نشین یک نگاه بسیار جهانگردانه به مومبای داشته است. اما من در فیلم خودم سعی کرده ام یک نگاه واقعی و درست از مومبای ارائه بدهم. تمام شخصیت ها واقعی هستند. مخاطبان احساس می کنند که علاوه بر بازیگران، شهر مومبای نیز دارای احساس و روح است و این امر برای من بسیار مهم بود.
مجیدی در این باره که آیا در زمان ساخت فیلم به به برنده شدن جایزه در جشنواره های بین المللی می اندیشیده است گفت: معمولا هنگامی که من فیلمی می سازم، سعی می کنم مخاطبان عمومی و مخاطب خاص را پیدا کنم. در این مورد هم، سعی کردم توازن بین دو طرف را حفظ کنم.
کارگردان مشهور ایرانی در خصوص انگیزه علاقه مندی خود به سینمای هند گفت: من مدت زیادی است که با سینمای هند آشنا هستم. من یکی از طرفداران بزرگ فیلم های ساتیاجیت رای هستم. مثلا زمانی که به تماشای فیلم پاتر پنچالی می نشینم، این فیلم یک احساس قوی در من بیدار می کند. پس از تماشای این فیلم شما می توانید فرهنگ کلکته را در هرجایی که هستید تصور کنید. من اکثرا با هنر سینمای هند آشنا هستم. شیان بنگال نیز فیلم های بسیار زیبایی تهیه می کند.
قبل از آغاز نمایش آخرین فیلم مجیدی در سینماهای هند که از روز جمعه آغاز شد ،دیگر ساخته وی به نام 'بچه های آسمان' در خانه فرهنگ جمهوری اسلامی در مومبای، به نمایش درآمد.
به گفته مهدی زارع رییس خانه فرهنگ، در جلسه نمایش این فیلم که با استقبال سینمادوستان ایرانی و هندی قرار گرفت، مجیدی ، شماری از بازیگران قدیمی هند، هنرمندان، دانشجویان دانشکدهای هنر و تئاتر، خبرنگاران و علاقمندان به فیلم های هنری و کلاسیک شرکت داشتند.
مجیدی در جلسه پرسش و پاسخ درباره این فیلم ، با اشاره به اینکه 'بچه های آسمان' در سال 1998 میلادی در بخش فیلم های خارجی نامزد اسکار شد خاطرنشان کرد: موضوع این فیلم درباره ارزش های خانوادگی در جامعه ایران می باشد.
وی با اشاره به پتانسیل چشمگیر شبه قاره هند در زمینه صنعت هنر هفتم افزود: در هند جوانان بسیاری هستند که تحصیلکرده رشته سینما هستند و در عین حال به مشترکات فرهنگی این کشور با ملل دیگر احترام می گذارند.
او گفت: هند دارای پتانسیل بسیار مناسبی برای ارتقاء هنر هفتم است و باید گفت که هند سرزمین داستان ها است و همه اقوام و اقشار جامعه با آیینی گوناگون در کنار هم زندگی می کنند و هارمونی بسیار زیبای و بی نظیری را در دنیا تشکیل داده اند.
مجیدی با اشاره به فیلم اخیر خود ـ آنسوی ابرها ـ گفت: چهارماه پیش از آغاز کار بر روی این فیلم من اکثر مراکز، محله ها و شهرها را برای انتخاب مکان برای فیلم برداری دیدم و جالب آنست که 90 درصد از مکان های فیلم برداری شده طبیعی بوده است و در این فیلم از هنرمندان برجسته و ستارگان استفاده نشده است و بیشتر سعی شده است که از جوانان خوش ذوق و دارای ایده های خلاقانه استفاده گردد.
وی در ادامه توضیح داد که همه عوامل هندی هستند و این فیلم قرار است در 20 آوریل در تمامی سینماهای هند وسایر کشورهااکران گردد.
کارگردان ارزنده کشورمان در پاسخ به یکی از سوالات بیان داشت: ارزش های خانواده و امید به آینده مهمترین موضوع در آثار من محسوب می گردد و من با ارائه آنها با مخاطبان خود سخن می گویم. متاسفانه نه تنها هند ، بلکه جهان به سوی تجاری شدن فیلمهای سینمایی سوق پیدا کرده است و تماشاگران نیز بیشتر تمایل دارند که چهرهای سرشناس و ستارگان خود را در فیلم ها تماشا کنند، اما صنعت سینما وظیفه دارد که ارزش های و مشکلات جامعه را به صورت عالی انعکاس دهد.
وی در ادامه ضمن بیان چگونگی ساخت یکی دیگر از فیلمهای معروف خود اظهار داشت: فیلم 'به رنگ خدا' هم یکی از موضوعات اجتماعی را بررسی می کند. این اثر درباره گروهی از دانش آموزان نابینا است که می توانند با قدرت شگفت انگیز حس لامسه خود محیط اطراف را به نحوه عالی تشخیص میدهند و حتی می توانند حرف زدن پرندگان و یا نوشته های روی سنگ ها کوچک رودخانه را بخوانند.
فیلم 'بچههای آسمان' نگاهی متفاوت به موضوع ارزشهای خانوادگی در جامعه ایران دارد و داستان خواهر و برادری را روایت میکند که ناگزیرند با یک کفش مشترک به مدرسه بروند. پسر برای به دست آوردن یک جفت کتانی نو در مسابقه دو شرکت میکند.
این فیلم در سال 1998 در بخش بهترین فیلم خارجیزبان نامزد دریافت جایزه اسکار شد، اما رقابت را به «زندگی زیباست» روبرتو بنینی از ایتالیا واگذار کرد.
مجیدی برای اکران آخرین ساخته خود 'آنسوی ابرها' در هند به سر می برد.
سینماگران ایرانی در سالهای اخیر علاقه ویژه ای به تولید آثار سینمایی د رهند و حضور در جشنواره های متعدد آن نشان داده اند.
فیلم سینمایی 'سلام بمبئی' با حضور محمدرضا گلزار و دیا میرزا که نقش مقابل او را بازی می کرد در سال 1394 با کارگردانی قربان محمدپور تولید شد.
قبل از آن اولین تجربه تولید مشترک فیلم بین سینماگران ایران و هند در سال 1350 با ساخت ' همای سعادت' که یک ملودرام عاشقانه بود اتفاق افتاد.
'سلام بمبئی' تنها پس از 2 روز اکران در ایران یک میلیاردی شد و رکورد سریعترین زمان رسیدن به فروش میلیاردی را شکست.
تاریخچه حضور ایرانیان در صنعت سینمای هند و همچنین تاثیر فیلم های هندی بر هنر سینما در ایران به سالهای دور بر می گردد.
اولین فیلم بلند و ناطق سینمای هند توسط فردی به نام اردشیر ایرانی که از پارسیان مطرح هند بود در سال 1931 ساخته شد. پارسیان هنوز هم حضور قدرتمندی در سینمای هند دارند و بسیاری از نام های بزرگ این صنعت مانند بومن ایرانی و فرح خان از اعضای جامعه پارسی با ریشه های تنومند ایرانی هستند.
در سالهای اخیر سینماگران ایران به تولید آثار سینمایی در بالیوود که قلب صنعت سینمای هند به شمار می رود علاقه مند شده اند. حمید فرخ نژاد بازیگر شناخته شده ایرانی نیز در حال حاضر برای ایفای نقش در یک فیلم در مومبای به سر می برد.
منبع: ایران اکونومیست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۱۲۳۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آریاییها چه کسانی بودند؟/ نگاهی عمیق به مهاجرت آریاییها به فلات ایران
آریاییها یک گروه از اقوام هندوایرانی هستند که در گذشته از دشتهای آسیای میانه به جغرافیای ایران مهاجرت کردند. این مهاجرتها در دورههای مختلف تاریخی اتفاق افتادهاند. علیرغم اختلاف نظرها در مورد زمان و شکل این مهاجرتها، اکثر تاریخنگاران موافقند که آریاییها جزو اولین گروههایی بودند که به ایران مهاجرت کردند.
به گزارش بیتوته، واژه "آریا" اصطلاحی است که در زبان سانسکریت و زبانهای هندواروپایی برای اشاره به خود و دیگران با معنای "نجیب" یا "خوب" بهکار میرفته است. این واژه در متون باستانی مانند ریگویدا، مهمتا، آوستا و... بهعنوان توصیفی برای این گروه از افراد استفاده میشده است.
واژه "آریا" از اهمیت زیادی در متون سانسکریت و اوستایی برخوردار است و در طول تاریخ با مفاهیم مختلفی در این متون به کار رفته است. برخی از نظریهها و تفسیرها در مورد مفهوم واژه "آریا" به شرح زیر است:
معنای اصلی مذهبیبسیاری از محققان، به ویژه در زمینه زبانشناسی و باستانشناسی، باور دارند که مفهوم اصلی واژه "آریا" در متون سانسکریت و اوستایی، معنای مذهبی و دینی داشته است. آنها به آریاهان (آریاییها) به عنوان یک گروه قومی دینمدار اشاره میکنند و این واژه برای نشان دادن افرادی که به دینهای هندوایرانی (مانند زرتشتیان) ایمان آوردهاند، به کار رفته است.
تفسیر مفهوم ایرانیبرخی از پژوهشگران معتقدند که واژه "آریا" اصطلاحی است که از کلمه "ایران" گرفته شده و به معنای مردمان ایران یا مرتبط با ایران است. این تفسیر به تبیینی جغرافیایی و نژادی اشاره دارد و نه الزاماً به معنای مذهبی.
تفسیر مفهوم نژادیبرخی از نظریهپردازان اعتقاد دارند که مفهوم "آریا" ابتدا به همه اقوام هندواروپایی اطلاق میشد، اما به مرور زمان و با پیشرفت فرهنگ و تمدن، این مفهوم به معنای اقوام خاصی از هندوایرانیان محدود شد.
در کل، تفسیرها و نظریهها درباره مفهوم واژه "آریا" متنوع هستند و مبتنی بر متون مذهبی، تاریخی، و زبانشناختی مختلف است. این مفهوم در متون باستانی به ویژه در سرزمینهای هندوایرانی به کار رفته است و تأثیرات عمیقی بر فرهنگ و تاریخ این مناطق گذاشته است.
آریاییها در ایران سکنا گرفته و به تدریج با جمعیتهای محلی آنجا آمیختهاند. این ادغام فرهنگی و نژادی ممکن است در تکوین تمدنهای باستانی ایران تأثیرگذار بوده باشد. در طول تاریخ، جامعه ایرانی با مشارکت افرادی از نژادها و فرهنگهای مختلف شکل گرفته است.
مطالعات باستانشناسی و زبانشناسی نشان میدهد که آریاییها از زبانهای هندواروپایی به خصوص شاخهای که به آن هندو،آریایی یا هندو،ایرانی گفته میشود، استفاده میکردند. این زبانها تأثیر بسزایی بر زبان فارسی و دیگر زبانهای هندو،ایرانی داشتهاند.
تمدن آریایی
مهاجرت آریاییها به فلات ایرانورود آریاییها به فلات ایران، در گروههای متفاوت و بزرگ، طی تقریباً هزار سال اتفاق افتاد و سرانجام، در اوایل هزارهی اول قبل از میلاد، جایگزینی و سپس ایجاد فرمانروایی آنها در نقاط مختلف این سرزمین را شکل داد.
از بررسی منابع و شواهد موجود میتوان نتیجه گرفت که از اوایل هزارهی سوم پیش از میلاد، مهاجرت آریاییها به ایران آغاز شد. این مهاجرتها در دستههای بزرگ و کوچک به صورت متناوب طی دو هزاره ادامه یافت. اقوام آریایی در این حرکتها در نقاط مختلف پراکنده شده و در بین اقوام بومی جا نمیگرفتند. در عین حال، در زندگی اجتماعی آنها، اثرات چشمگیری برجای گذاشتند.
سرانجام، در هزارهی اول پیش از میلاد، این اقوام در سه گروه متمایز، یعنی مادی، پارسی و پارتی، انسجام یافتند و به عنوان مثلثی که غرب، جنوب و شرق ایران را فرا گرفته بودند.
اولین حکومت آریایی با نام مادها در غرب این مثلث شکل گرفت و فصلی نو در تاریخ ایران و جهان گشود.
در سراسر ایران، به ویژه در غرب ایران، حکومتهای مهم و کموبیش متنوعی وجود داشتند که زندگی عهد کهن این منطقه را شکل داده بودند. آریاییها هنگام مهاجرت و ورود به تدریج و به نحوی مستمر و پیوسته وارد قلمرو این حکومتها میشدند. در ابتدا، این ورود فرم مشخصی نداشت و با تأثیر گذاشتن بر فرهنگ و تمدن بومی، زندگی را شکل میدادند.
اما به تدریج با افزایش جمعیت آنها و ضعف حکومتهای کهن، فرتوت و انحطاط یافته، به گونهای شگفتآور تغییر کرد. آنان نه تنها جای خادمان را میگرفتند، بلکه به علت کثرت جمعیت، نیروی جسمانی و قدرت تحرک بیشتر، نژاد فائق را به وجود میآورند و بومیان آسیایی را به نابودی کشانیدند.
با توجه به کمبود منابع در مورد نحوهی حرکت و ورود آریاییها به سرزمینهای جدید، میتوان گروه بزرگی را تشخیص داد که به هند و اروپا مهاجرت کردند؛ این گروه به عنوان گروه هند و اروپا یا به اصطلاح دیگر، گروه هند و ژرمنی شناخته میشود. این عنوان به این دلیل اطلاق شده که آنها منطقهی وسیعی از هندوستان تا اسکاندیناوی را فرا گرفتهاند و امروزه دانشمندان اطلاعات بسیاری از مشترکات فرهنگی، تمدنی و زبانی بین این گستره جغرافیایی را یافتهاند.
مهاجرت آریاییها
مسیرهای احتمالی اقوام ایرانیورود آریاییها باعث شکلگیری یک فصل تاریخی جدید در ایران شد. این دوران از اعصار طلایی تاریخ ایران به حساب میآید زیرا امپراتوریهایی که در این دوره به وجود آمدند، ابرقدرت شرق را در مقابل ابرقدرت غرب قرار دادند. سرزمین اولیهی این اقوام در نواحی جنوب غربی استپهای روسیه بوده و به ایرانویچ معروف میشود. از اینجا این اقوام، با عبور از شمال و غرب دریاچه آرال و هندوکش، به سمت خوارزم و سغد حرکت کردند.
سپس از رود سیحون گذشته و به بلخ (باکتریا) رسیده و در اینجا به دو شاخه شرقی و غربی تقسیم شدند. گروه غربی با گذر از شمال و غرب دریای خزر و قفقاز و دور زدن دریای سیاه، به شبهجزیرهی آناتولی (آسیای صغیر) رسیدند. در همین حین، این گروه در ابتدا بین اقوام هوری که حکومتی مهم داشتند، رخنه کردند و به تدریج به دلیل کثرت جمعیت، نژاد برتر شدند. به این ترتیب، حکومت میتایی آریایی در هزارهی دوم پیش از میلاد شکل گرفت.
شاخهی شرقی آریاییها، که به نام هند و ایرانی مشهور است، پس از عبور از کنارههای رود جیحون و رود بلخ، نواحی مختلف را زیر پوشش نژادی خود قرار دادند و گروه باقیمانده دوباره راه خود را به سمت جنوب ادامه دادند و به دو شاخهی متمایز تقسیم شدند:
شاخهی هندیشاخهی هندی پس از عبور از بلخ، به جانب کوههای هندوکش روان شد. گروهی از آنها در کنارههای رود کابل مستقر شدند و گروه دیگر به موازات آن رود به جانب هند رفتند. این گروه پس از ورود به سرزمین هندوستان، به سوی رود سند پیش رفته و به تدریج نژاد آریایی هندی را به وجود آوردند. آریاییهای ایرانی و هندی که در سرزمین مادر در کنار یکدیگر زندگی میکردند، دارای مشترکات فراوانی در تمام ابعاد زندگی بودند.
شاخهی ایرانیشاخهی آریایی ایرانی در ابتدای هزارهی اول پیش از میلاد، در حدود بلخ از برادران خود که به جانب هند میرفتند، جدا و وارد ایران شدند. این گروه پس از معابر شرقی دریای خزر به جانب شرق و غرب ایران روان گشتند و به تدریج در سراسر این سرزمین پهناور پراکنده شدند.
شواهد نشان میدهد که آریاییان ایرانی و هندی، مدتهای بسیار طولانی در یکجا و در کنار یکدیگر زندگی میکردند. این همبستگی نژادی، فرهنگی و تمدنی، بهویژه از فحوای ودا کتاب مقدس هندیان و نیز اوستا کتاب مقدس ایرانیان، مشخص میشود.
آریاییهای وارد شده به ایران، به دستههای گوناگونی تقسیم شدند. یک گروه به سوی شمال و شمال غربی این سرزمین رفتند و به داخل سرزمین کاسیها نفوذ کردند. این گروه با گروههای بومی و آریایی که از قبل در نزد آنان رخنه کرده بودند، آمیخته و نهایتاً کاسیها را آریایی خواندند.
دستهی دیگر در شمال شرقی و شرق ایران استقرار یافته و با تکمیل تعداد افرادشان اقوام پارتی را به وجود آوردند، یعنی همان اقوامی که بعدها شاهنشاهی اشکانی را بنیان گذاشتند. دستهای دیگر نیز به سمت جنوب و غرب ایران حرکت کرد.
به نظر میرسد که در ابتدای هزارهی اول پیش از میلاد، مهاجمان آریایی، به زور و با امواج متوالی وارد میشدند و از دو راه، یعنی دو معبر شرقی و غربی دریای خزر از طریق ماوراء النهر و قفقاز، به مهاجرت خود ادامه میدادند. این مهاجران نه تنها در بین بومیان و در کنار هم زندگی میکردند بلکه برخلاف هزارههای گذشته، در حکومتهای مستهلک نشدند، بلکه خلاف آن، همبستگی و تعامل بین آریاییان ایرانی و هندی، بسیار طولانی و موفقی بود.
آریاییها پس از ورود به ایران، به دو شاخه اصلی تقسیم شدند: شاخه شرقی و غربی. شاخه شرقی که به سوی هندوستان متوجه میشد، به دلیل تسخیر پیشین نژادنشان از این سرزمین، به سمت ایران جلوگیری شد. بنابراین، آنها به سمت غرب حرکت کردند. در این مسیر، ایلام را فرا گرفتند و به شکلی به شهر ایلام رسیدند. در اینجا، آریاییها اقامت گزیدند و به کوچ نشینیهای فصلی پرداختند.
این شاخه از آریاییها در ادامه مسیر خود به سمت غرب پیش رفته و با مردمان آشور روبرو شدند. این تداخل باعث نفوذ آریاییها به داخل حکومت اورارتور گردید و در نهایت، با تداوم حرکت، سرزمین ماد را فرا گرفتند.
در میان آریاییهای مهاجر، سه گروه بزرگ و مهم به وجود آمدند: مادها، پارسها، و پارتها. این سه گروه نژادی نقش بسزایی در تاریخ ایران باستان ایفا کردند. مادها در نواحی مختلف شمالی و شمالغربی ایران پراکنده شدند. پارسها به منطقههای جنوبغربی از دریاچه ارومیه مهاجرت کردند و قرار گرفتند. این قوم در آینده، امپراتوری اختصاصی خود یعنی امپراتوری هخامنشی را بنیان نهادند. پارتها نیز به سرزمینهای جنوبی و غربی از ایران پراکنده شدند.
از این نوع تقسیمات نژادی و مهاجرتها، تحولات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جدیدی در ایران باستان به وجود آمد. آریاییها با ورود به این سرزمینها، سازماندهی نسلهای جدیدی از ایرانیان را آغاز کردند و تداوم این فرآیند، نقش مهمی در تاریخ این منطقه ایفا نمود.
همجواری دو قوم پارس و ماد در نهایت به برخی درگیریها منجر شد، حکومت مادها با ورود کوروش کبیر، بنیانگذار امپراتوری هخامنشی، به پایان رسید. متأسفانه، تا به حال اطلاعات کافی از مادها بهصورت نوشتاری یا حتی غیرنوشتاری در دست نیامده است.
به جز نوشتههای هرودت، اطلاعات کمتری از زندگی و تاریخ مادها وجود دارد. از منابع دیگر نیز میتوان به مکاتبات و گزارشات آشوریان و بابلیان اشاره کرد که بهصورت پراکنده و محدود به برخی جزئیات از تاریخ مادها اشاره دارند.
هرودت بهعنوان یکی از نخستین تاریخنگاران یونانی، در اثر خود شرح جزئیات تاریخ مادها را ارائه کرده است. او ادعا میکند که مادها نخستین قومی بودند که از سلطه آشور خود را آزاد کردند. طبق گزارشات هرودت، در یک مجلس مشورتی میان سران قبایل ماد، دیااکو به عنوان شاه ماد انتخاب شد و به خواسته هایش که ایجاد تشریفات و گرد هم آمدن مادها و تاسیس شهری جدید و کاخی باشکوه بود، مردمان تن دادند.
پس از 53 سال حکومت دیااکو، پسر او به نام فروتیش شاهی را به ارث برد. بنا به گفته هرودت، پارسیها نخستین قومی بودند که تحت حمله مادها قرار گرفتند و مورد اخلاقی و سرزنشهای مادها قرار گرفتند. پس از این حمله، فروتیش به آشور حمله کرد و در نبردی کشته شد.
سپس حکومت به فرزندش، هوخشتره، منتقل شد. او با تشکیل ارتش منظم به جنگ با آشوریان پرداخت و درگیر حمله سکاها شد، که به 28 سال حاکمیت سکاها بر ماد منجر شد. هوخشتره سرانجام با موفقیت سکاها را شکست داد و برای حمله مجدد به آشوریان آماده شد. در نهایت، با همراهی بابلیان، آشوریان را شکست دادند.
هرودت در نهایت حکومت 25 ساله فرزند آخرین پادشاه ماد، آستیاگ را تا انتقال قدرت به پارس توسط کوروش کبیر شرح میدهد.
با توجه به اطلاعات موجود، میتوان نتیجه گرفت که حکومت مادها در واقع اولین شاهنشاهی یا امپراطوری در ایران نبود، بلکه بهتر است آن را یک مجموعه سیاسی ثابت دانست. این نظر ممکن است ناشی از باور عمومی باشد که قدرت معادل با آشوریان باید باشد تا بتوانند آشور را منهدم سازند؛ به عبارت دیگر، این باور وجود دارد که مادها نیز امپراطوری داشتهاند.
همچنین، ارتباط نزدیک مادها و پارسها و نقش مادها در امپراطوری پارسها میتواند باعث ایجاد این ایده شود که مادها پیش از ظهور پارسها نیز امپراطوری داشتهاند. نام مادها همیشه به همراه امپراطوری پارسیان ذکر شده و این موضوع به تقلید از الگوی هرودت در توجه به امپراطوری ماد سوق داده است.
در اینجا، گروهی از پژوهشگران مادها را همراه با بابل در ماجرای سقوط آشور نقش برتری ایفا کرده و معتقدند که حضور کمرنگ مادها در گزارشهای بینالنهرین ممکن است ناشی از عدم انتقال صحیح این خبر از سوی بابلیان باشد.
با این حال، همکاری بابلیان در این عملیات نقش مهمی در پیروزی مادها داشته و تمام شواهد نشان میدهد که این بابلیان بودند که از لحاظ ارضی از شکست آشوریان بهرهمند شدند، و مادها از این پیروزیها سهم کمتری بهدست آوردند. این نشاندهندهی عدم برتری مادها بر سایر اقوام در این اتحادیه است.
نام مادها برای اولین بار در کتیبههای شالمانسر سوم در اواخر قرن نهم پیش از میلاد آمده است. با توجه به گزارشات آشوریان، این اقوام ایرانی از نظر آشوریان اهمیت یکسانی داشتند و در تحت سلطه آوردن و یا خراج گذاری و ارسال هدیه و گروگان، نام مادها و پارسها بدون برتری از یکدیگر آمده است.
بر اساس این اطلاعات، هیچ یک از این اقوام برتری خاصی بر دیگری نداشتهاند، و ویژگیهای جغرافیایی منطقه غرب زاگرس نشاندهندهی وجود شمار زیادی واحد سیاسی کوچک و پراکنده بوده است.
در نهایت، باید به این نکته اشاره کرد که تا کنون نمیتوان از پادشاهی متمرکز یا یک امپراطوری مادی در این زمان حکایت کرد. وقایع بعدی نظیر جنگ با لیدیها که بدون نتیجه به پایان رسید و یا جنگ با پارسیان که به نابودی سیاسی مادها منجر شد، نشان میدهد که مادها در این دوران به عنوان یک قدرت نظامی و سیاسی برتر در این اتحادیه شناخته نمیشدند.
به نحوی متفاوت از گزارشات هردوت و با استناد به منابع و گزارشات آشوری، می توان نتیجه گرفت که شاهان ماد هیچکدام به یک ساختار دولتی متمرکز و دائمی مانند شاهان آشور دست نیافتهاند. در آن روزگار، احتمالاً به دلیل تاثیر سقوط آشور که تا آن زمان به عنوان تأمینکننده امنیت جادههای تجاری غرب به شرق، و بهعنوان عاملی که باعث رشد اقتصادی و سیاسی همسایگان میشد، شناخته میشد، حرکتی به سوی اتحاد و یکپارچگی سیاسی صورت گرفت. اما این تغییرات به یکباره و به نظر میآید که زیر تأثیر سقوط آشور رخ داده باشد و باعث رکود و افول مناطق مرتبط شده با آشور شده باشد.
از سوی دیگر، مولفههایی که برای تشکیل یک دولت دائمی ضروری بودند، در جامعه مادها وجود نداشت. وجود یک دستگاه اداری، قشربندی اجتماعی، مقامات و مشاغل منظم، ارتش و ساختار نظامی، منبع منظم درآمد، ایدئولوژی برای مشروعیتزایی، و حتی قانون و نظم در جامعه مادها به شدت کمبود داشت. حتی اطلاعات ارائه شده توسط هردوت نیز با ویژگیهای یک امپراطوری یا شاهنشاهی همخوانی ندارد.
بعضی پژوهشگران معتقدند که نامگذاری شاهنشاهی یا امپراطوری برای مادها توسط هردوت بهمنظور سهولت در شرح حوادث متنوع و پرآکنده آن دوره صورت گرفته است. این تفاوتها و عدم تطابق با ویژگیهای یک امپراطوری، موجب میشود که ادعاهای هردوت در مورد امپراطوری مادها به شکل کامل قابل قبول نباشد.
از این منظر، به نظر میرسد که مادها نه تنها یک امپراطوری تشکیل ندادهاند، بلکه موفق به تشکیل یک دولت دائمی هم نشدهاند و تنها در مواقع بحرانی، اتحادیهای با ساختار قبیلهای تشکیل میدادند. میتوان نتیجه گرفت که جامعه مادها در حال دگرگونی مداوم بوده و شاید به سمت دولتی دائمی حرکت میکردهاند، اما شرایط تحت تأثیر سقوط آشور این جریان را متوقف کرده است.
در نهایت، با توجه به جایگاه سیاسی و نظامی مادها در منطقه، ممکن است عجیب به نظر آید که آنها به جای تلاش برای برقراری روابط دوستانه با پارسها (که از نظر نژادی، فرهنگی و اجتماعی به آنها نزدیکتر بودند)، در فکر سلطه بر آنها بودهاند.
به خصوص که منابع آشوری و بابلی و شواهد تاریخی نشان میدهند که پارسها استقلال و توانمندی نظامی داشتهاند و در پیمانهای نظامی علیه آشوریان شرکت کرده و در نهایت موفق به سلطه بر سرزمینشان، قلمروی شرقی عیلامیها، در زمان فرمانروایی مادها در منطقهی زاگرس شدهاند.
آمیختگی دو قوم ایرانی و بومینگاهی به تاریخ آمیختگی دو جامعه ایرانی و بومی، از زوایای مختلف ما را به دورانی بینظیر میبرد. در تپهی باستانی سیلک، بازسازیها از ورود مهاجمان ایرانی با گله، زنان، و کودکان خود به نجد ایران خبر میدهند. این مهاجمان ابتدا به خدمت امرای محلی میپیوسته و سپس خود جایگاه بالاتری را به دست میآوردند.
آثار باشکوه یک امیر تازهوارد در قلهی تپهای مصنوعی در سیلک نماد از آغاز یک دوره جدید است. قبرهای دیگر در کف خانه حفر نشدهاند و گورستان چند صد متر دورتر از آن واقع شده است. اموات با لوازم متنوع در خاک دفن می شدند، سلاحها از مفرغ و آهن میباشند. نقوش ظروف سفالی نیز از سیلک تا نقاط مختلف ایران به ویژه نجد، شاهد ذوق هنری و فرهنگ متنوعی هستند.
پس از حمله اقوام ایرانی، جامعه بومیان به شکلی دیگر طراحی شد. آنان مانند رعایا برای امیران فرمانروا کار میکردند و تدریجاً جامعه با طبقات مختلفی روبرو شد. تیرههای ایرانی، شاهنشاهی بزرگی را رقم زدند و پس از سدهها، به عنوان فرمانروایان آسیا شناخته شدند.
سوالات متداول درباره مهاجرت آریاییها به فلات ایران۱. آریاییها چه کسانی بودند و به کجا مهاجرت کردند؟
آریاییها جزو اولین اقوامی بودند که از دشتهای آسیای میانه به جغرافیای ایران مهاجرت کردند. آنها از اقوام هندوایرانی به شمار میآمدند و در ایران ساکن شدند.
۲. مفهوم واژه "آریا" چیست؟
واژه "آریا" از واژههایی است که در متون سانسکریت و اوستایی به کار برده شده است. این واژه معمولاً به اقوام هندوایرانی اطلاق میشود و مفهوم مذهبی و جغرافیایی دارد.
۳. چرا آریاییها به ایران مهاجرت کردند؟
آریاییها از دشتهای آسیای میانه به دلیل مختلف، از جمله تغییرات جغرافیایی و مذهبی، به ایران مهاجرت کردند. این مهاجرتها تأثیرات عمیقی بر تاریخ و فرهنگ ایران گذاشت.
۴. آیا واژه "آریا" به تمام اقوام هندواروپایی اطلاق میشد؟
اصطلاح "آریا" در ابتدا به همه اقوام هندواروپایی اطلاق میشد، اما به مرور زمان و با پیشرفت فرهنگ و تمدن، به معنای اقوام خاصی از هندوایرانیان محدود شد.
۵. آیا مهاجرت آریاییها به ایران تأثیراتی بر فرهنگ و تاریخ این منطقه گذاشت؟
بله، مهاجرت آریاییها به ایران تأثیرات گستردهای بر فرهنگ، زبان، و تمدن این منطقه داشت. این تأثیرات عمیق در تاریخ و تمدن ایران بهخصوص در دورههای باستانی قابل مشاهده است.
کانال عصر ایران در تلگرام