چیهیرو در سرزمین عجایب / شهر اشباح معجون آثار میازاکی است
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۳۸۷۸۰۲
تنها چهار سال پس از شاهزاده مومونوکه، برجستهترین اثر هایائو میازاکی به اسم شهر اشباح در سال 2001 تولید و منتشر شد. برگزیده اسکار 2003 داستان خانوادهای با محوریت چیهیرو است که درحال انتقال مکاناند اما بواسطه حضور در شهرکی مرموز، اتفاقی برای ایشان رخ میدهد.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- سید مجتبی هاشمی؛ تنها چهار سال پس از شاهزاده مومونوکه، برجستهترین اثر هایائو میازاکی به اسم شهر اشباح در سال ۲۰۰۱ تولید و منتشر شد.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ظاهر و باطن ساختمان شهر اشباح
سینمای میازاکی ظاهری ساده، اما باطنی پیچیده و تاملبرانگیز دارد. او در لایه ظاهری شهر اشباح، فضایی بینابین همسایه من توتورو و شاهزاده مومونوکه برمیگزیند؛ یعنی میازاکی نسخهای از صورت بیآلایش فانتزی دنیای توتورو و همچنین تکنیک و روایت نکوهشی مومونوکه در شهر اشباح پیاده کرده است. باتوجه به سکانسها، میتوان گفت غلظت استفاده از فانتزی در شهر اشباح بسیار بالاست و صحنهها شامل مجموعه قابل توجهی از عناصر خیالی است. خلق مهمانپذیری که در آن ارواح خدایان خسته برای مساعد شدن حالشان رفتوآمد میکنند، استفاده از طلسم و توانایی پرواز و تغییر شکل شخصیتها، نشانهگذاریها در قصر و شهرک، حیوانات سخنگوی سیاهلشکر و قطار بینشهری ارواح بیانگر گستره استفاده میازاکی از ابزارکهای فانتزی است.
لایه درونی شهر اشباح حاکی پررنگ بودن خوداظهاری شخصیتها و محیط داستانی است. ساختمان خوداظهاری مطلوب میازاکی در این لایه درونی، بر سه ساحت همعرض استوار است. ساحت کنش شخصیتها به این معنا که موقعیت ذهنی و فاصله شخصیتهای اصلی با مخاطب تعریف میشود. سپس باتوجه به توالی اتفاقات کنترلشده، شخصیتهای اصلی با کشمکشهایی روبرو شده و برپایه آن دوران تحول خود را طی میکنند. در نقطه پایانی این ساحت، پرداخت شخصیتها از سادگی ظاهری به پیچیدگی اگزیستانیالیستی (هستیباوری) درونی منتقل میشوند.
ساحت دوم، محیط پیرامونی است که در آن فرایند تحول و همزادپنداری مخاطب با شخصیتها تسهیل میشود. درواقع این محیط است که میتواند چیهیرو را به حل مسئله و خودشناسی و تحول هدایت کند. به صورت کلی محیط در دو وجه کالبد و ماهیت انسانی تقسیم میشود. به جهت آنکه ادعای ساحت دوم بهترین تبیین شود؛ مناسب است ابتدا وجه کالبدی محیط شهر اشباح را به تفصیل بیان کرد. محوطه پیرامونی مهمانپذیر یوبابا، نشاندهنده تجمیع مراکز رفاهی و خدماتی و تکرر این عناصر و الهامگرفته از فرهنگ و موقعیت سنتی ژاپن است. موقعیتی که این مراکز نسبت به مهمانپذیر یوبابا دارد، نشاندهنده کیفیت منطقهای آن است؛ که یعنی بهتعبیری مراکز رفاهی و خدماتی حکم مناطق پاییندست حکمرانی یوبابا دارد و مهمانپذیر باتوجه به کیفیت و طراحی صورتگرفته بیانگر پادشاهی یوبابا و تسلط بالا به پایین او بر منطقه خود است. کلبه خواهر یوبابا، زنیبا، عکس محوطه شهرگونه یوبابا، طراحی روستایی دارد و موقعیت آن ویژه تامل و صمیمیت و خودشناسی است.
خصایص مرتبط به کالبد شهری یوبابا و روستایی زنیبا بخشی از دنیای طراحی شده میازاکی است. میازاکی علاوه بر غلظت عناصر کالبدی و ماهوی فانتزی، از این مهم نیز به خوبی بهره برده است. اما همانطور که بیان شد؛ ماهیت انسانی محیط یا سبک زندگی که محیط به شخصیتها تقدیم میکند وجه اهم است. در محیط یوبابا، چیهیرو دچار کمشکش عاطفی و دراماتیک شده و ماجراجویی قهرمانانه خود را آغاز میکند. نقطه تکامل دنیای شهر اشباح، کلبه روستایی زنیباست. ماهیت انسانی این محیط است که موجب میشود چیهیرو و همراهانش متحول شوند. درواقع با تعریف کالبدی و بالتبع آن ماهیت انسانی و سبک زندگی که ذیل آن تعریف میشود؛ میازاکی از محیط بازی میگیرد و آن را در خدمت شخصیتها و مخاطبانش قرار میدهد.
سومین ساحت، دوربین میازاکی است. در عرض کنش شخصیتها و محیط، قرار گرفتن دوربینی و قابهای ایشان است که معنا را به شخصیتها و محیط تقدیم میکند. باتوجه آنکه سوژه نما یا صحنه به صورت عمومی چیهیرو است؛ اولین نما از چیهیرو به صورت زاویه خیلی بالا (وریهای انگل) گرفته شده است. این انتخاب بیانگر ناپختگی و آشفتگی چیهیرو است و میازاکی تعمدا از این مهم استفاده میکند تا شرایط ابتدایی شخصیت محوری خود را شرح دهد. در ادامه ایشان با دوربین و تندتر کردن ریتم، نشان میدهد که پدر چیهیرو فردی ماجراجوست و اینجاست که منطق داستان مقدمهچینی خود را جهت ورود به فضای مرموز و محیط اصلی روایت فراهم میکند.
نمای بعدی که میتوان به آن اشاره کرد؛ نمای سهرخ و در ادامه آن تعقیبیِ میازاکی در هنگامه ایست که شب آغاز میشود و چهره عجز و ناباوری او در خوک شدن والدینش در غلظت خیالی قصهگویی واقعیتر جلوه میکند. مواجهه چیهیرو با یوبابا نیز یکی از نماهای استادانهایست که کنش شخصیتها و محیط را به صورت دقیقتر نمایش میدهد. این بار میازاکی در صحنه خود از تعدد نماهای بسته، مدیوم و مدیوم لانگ بهره میگیرد و فرصت آشنایی و شناخت مخاطب با یوبابا را فراهم میکند. امری که میازاکی در موارد متعدد از آن بهره میگیرد و لایه درونی قصه را تعمیق میکند. دوربین میازاکی، اما در لحظهای که چیهیرو و بیچهره در واگن قطار واقع هستند با تمرکز بر سوژه و نما با زاویای عادی، پایین و بالای سر، مخاطب را به تعمق بیشتر در پیشبرد توسعه شخصیتها و محیط جدیدی که در آن واقع شدند دعوت میکند.
میازاکی در کنار بهرهوری از ظواهر و کالبد، با همین سه ساحت در لایههای درونی قصه را روایت میکند. به تعبیری کنشگری شخصیتها، محیط و دوربین؛ سه ساحت همعرضی هستند که بدنه لایههای درونی دنیای شهر اشباح را پایهریزی کردند.
پلاتتوئیست و کشمکش در سرزمین عجایب
پیچشها و کمشکشها در شهر اشباح در کنار توالی و تعدد اتفاقات در متن پیرنگ، پویا، اما ساده است. اولین پلاتتوئیست، زمانی رخ میدهد که مخاطب با والدین و محوطه مراکز رفاهی آشنا شده و باتوجه به نماهای خود عرضه کرده بود. وقتی که پدر و مادر چیهیرو به خوک تبدیل میشوند؛ نقطهای است که درعین کنش غیرقابلانتظار چیهیرو، مخاطب نیز همزادپنداری کرده و همعرض او قرار میدهد. پیچش پویای دیگر، صحنه فعالانه مهمانی بیچهره و حرکت قهرمانانه چیهیرو برای نجات هاکو و دیدار با زنیباست. اگرچه میازاکی مقدماتی برای فهم بهتر این بخش آماده کرده بود، اما پیچشی که بیچهره را آرام در کنار او قرار داد به نوعی میتوان غیرمنتظره دانست. کشمکش پویایی که از ابتدا میازاکی بر آن متمرکز شده بود؛ مواجهه چیهیرو ضعیف و آشفته با چیهیرو قوی و با عزت نفس است. همانطور که بیان شد در شروع قصه، منش و کنش چیهیرو هیچ سنخیتی با مولفههای قهرمان و ماجراجوگری ندارد. با اضافه شدن هاکو و برقراری یک رومنس نوجوانانه و دراماتیک، زمینه تغییر و تحول که درواقع راه حل مساله ست به تصویر کشیده میشود.
عناصر ثابت سینمای میازاکی در دنیای شهر اشباح
سینمای میازاکی از عناصر و خرده پیامهای اخلاقی و درونمایههای ثابتی شکل میگیرد و این مهم شامل شهر اشباح نیز میشود. زنان سالخورده در سینمای میازاکی نقش کلیدی دارند. او در شهر اشباح جایگاه راهبردی برای این عنصر تعریف میکند و موجب میشود درونمایه داستان که درواقع تلاش برای بازگرداندن بنیان خانواده و رشد شخصیتی شخصیت اصلی است، تسهیل شود. به این دلیل از جایگاه راهبردی سخن گفته شد که در وهله اول حلقه رومنس نوجوانانه چیهیرو و هاکو بواسطه جدال یوبابا و زنیبا صورت گرفت. همچنین نقطه اوج داستان که درواقع موجب رهایی چیهیرو میشود و هاکو نیز از اسارت خارج میشود بواسطه قرارداد چیهیرو و هاکو با یوبابا بود. نقش کلیدی این دو پیرزن موجب شد چیهیرو به پختگی و مولفههای یک قهرمان کلاسیک نوجوان برسد و توسعه شخصیتها شکوفا شود. احترام به محیطزیست، خردهپیام اخلاقی که معمولا در آثار میازاکی در صور مختلف نمایان میشود. اینبار در سکانسی که نیاز بود چیهیرو در مهمانپذیر یوبابا پذیرفته شود؛ میازاکی با استفاده از درمان سنتی و نکوهش بیتوجهی به رودخانهها هنرمندانه این مهم را در این سکانس بیان کرد و حتی مک گافینی نیز از طریق روح رود به چیهیرو تقدیم کرد.
برگزیده جشنواره انی و بافتا، اثری چندلایه و توام با خرده پیامهای اخلاقی است. این اثر معجونی است از تمام آنچه میازاکی در آثار سابق خود از آن سخن گفته بود. شهر اشباح اثری لطیفتر از شاهزاده مومونوکه، اما عمیقتر از همسایه من توتورو است. شهر اشباح تلاشی برای تبیین خوداظهاری و بروز روی نهان شخصیتهای قصه بود. تلاشی که توانست با بهرهگیری از ساحت دوربین، کنش شخصیتها و محیط زیربنایی، لایه درونی را پایهریزی و بنیان کند و در لایه ظاهری با کمک کالبد محیط و فانتزی به شکوفایی و نتیجه رسید.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: انیمه انیمه های ژاپنی انیمیشن میازاکی شهر اشباح شخصیت ها و محیط ماهیت انسانی شهر اشباح کنش شخصیت ها لایه درونی مهمان پذیر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۸۷۸۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلیل واقعی پاسخ منفی رانگنیک به بایرن چه بود
به گزارش "ورزش سه"، رانگنیک در یک کنفرانس مطبوعاتی میگوید:«من با تمام وجودم سرمربی تیم اتریش هستم. من واقعاً از این کار لذت میبرم و مصمم هستم که مسیر خود با اتریش را با موفقیت ادامه دهم.»
و در ادامه میگوید:«من میخواهم تاکید کنم که این تصمیم، رد پیشنهاد بایرن نبوده، بلکه تصمیمی برای تیم و اهداف مشخصمان در اینجا بود. تمرکز کامل ما روی یورو است. هر کاری لازم باشد میکنیم تا آنجا که میتوانیم در این رقابتها پیش برویم.»
بایرن قبلا برای جذب ژابی آلونسو و یولیان ناگلزمان هم تلاش کرده بود اما آنها هم به این باشگاه جواب رد دادند و سمت خودشان باقی ماندند.
پاسخ منفی رانگنیک عصر چهارشنبه مشخص شده است، این مربی شخصاً با مدیران بایرن بهصورت تلفنی صحبت کرده و انگیزههای خود را به آنها گفته است.
روز دوشنبه همه چیز مثبت بود. طبق اطلاعات بیلد فقط امضای قرارداد و برخی جزئیات باقی مانده بود و در بایرن همه باور کرده بودند که قرار است رانگنیک را بر روی نیمکت ببینند.
به این دلیل رانگنیک بایرن را رد کرد
رانگنیک نمیخواست شرایط فعلیاش بهطور کامل تغییر کند. او در حال حاضر نمیخواست دو کار انجام دهد، یکی برنامهریزی برای بایرن و قرار گرفتن در فشار کاری، و یکی رها کردن تیم ملی اتریش آن هم در حالیکه در موقعیت خوبی با این تیم قرار دارد.
به لطف تجربه چندین ساله خود، مبتکر تاکتیکی همچنین میداند که هدایت یک باشگاه بزرگ به چه معناست. در مرحله فعلی زندگی، از نظر توانایی این کار برای او غیرقابل تصور است. او نمیخواهد در این مقطع خودش را در یک چالش جدی قرار دهد.
آیا پاسخ منفی رانگنیک بهخاطر شخصیت اوست؟
درست همانطور که سوزی هوینس، همسر اولی هوینس، در مورد منتفی شدن حضور ژابی آلونسو در بایرن گفت «اگر او شخصیت داشته باشد در بایر لورکوزن میماند.»
مارسل ریف، کارشناس بیلد، در برنامهاش در مورد این تصمیم رانگنیک گفت:«حالا بیایید سوزی هوینس و آنچه او گفت را در نظر بگیریم. رالف قرارداد خوبی دارد و در آنجا خوب کار میکند و از کارش لذت میبرد. و بعد بایرن میآید و میگوید «این قرارداد جدید. همه چیز در اتریش از بین میرود، به اینجا بیا. منطقی است؟ مردم دیگر برای شخصیت مربیگری و تعهد و وفاداری ارزش قائل نیستند. آنها میگویند «بیخیال، این چیزها بیمعنی هستند!»
ریف ادامه داد:«بیایید جنبه مثبت را در نظر بگیریم. حالا سوزی هوینس خوشحال است که یک مربی باشخصیت دیگر وجود دارد. و برعکس، یک نتیجهگیری دیگر هم میتوان گرفت «باواریا دیگر آن صدایی در بیابان نیست که همه شترها به سویش میدوند.»